۱۳۹۱ فروردین ۲۰, یکشنبه

حتماً آرامم...

حرف که می‌زنی،
برقِ روی لبانت انعکاس خورشید بی‌رمق را مانَد بر آبِ سردِ اقیانوس.
پنج تا،
دو تا،
الان شد چهار تا نقطهٔ براق و شیطان،
که تقارن‌شان را نمی‌شود نادیده گرفت.
سرم را نزدیک می‌آورم.
نفس‌هامان شانه‌به‌شانه
و لبم سُر می‌خورد روی لبانِ نمکین‌ات.
حتماً آرامم که تمام امواجِ اقیانوس به دلم می‌ریزد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر