۱۳۹۰ آبان ۱۴, شنبه

آش پشتِ‌پا

دوباره بوی پیاز بهانه شده

اشکم به روی گونه روانه شده

روغن رسیده به لحظهٔ معراج خود

امشب فضای آشپزخانه چه عاشقانه شده

گذاشته‌اند اسم آش را آش پشت‌ِپا

حتما به حکم به پای‌رفتن است که این اسم عامیانه شده

وگرنه کجا ‌می‌رود این عشق از دلم

یا برق آن نگاه که در کالبدم جاودانه شده

یا جای بوسه‌های هوسناک و وحشی‌ات

کو حد شرعی‌ا‌‌‌‌‌ش فرای هزار تازیانه شده

اشکهایم همه کشک می‌شود، به هم می‌خورد فضا

قاشق به‌دست پدر خبر می دهد که آش

حاضر برای یک سور شبانه شده!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر